نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: حساسیت و بدبینی بیش از حد همسر

2256
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23382
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    حساسیت و بدبینی بیش از حد همسر

    سلام
    من خانمی 36 ساله هستم که یازده ساله ازدواج کردم و یک بچه هشت ساله دارم. ازدواج ما با آشنایی من و همسرم در دانشگاه شروع شد و شهر زندگی ما در دو استان مجاور بود.

    اوایل زندگی ما خیلی خوب بیش می رفت ولی بلافاصله بعد از تولد بچه همسرم مثل یک آتشفشان همه اونچه رو که در دل خودش جمع کرده بود بیرون ریخت و من متوجه حساسیت بیش از حد او نسبت به کارها و رفتارهای مادرم شدم.

    در خانه ما به نوعی زن سالاری بود ولی همسرم خودش رو به شدت سنتی میدونه و کاملا مردسالارانه رفتار می کنه. چند سال بعد از تولد بچه ما مکان زندگیمون رو عوض کردیم و الان در شهری زندگی می کنیم که خیلی از خانواده هر دومون دور هستیم.

    در طول این سالها همسرم هربار به بهانه ای ارتباط من را با خانواده ام کم و کمتر کرده و دلیلش اینه که اونها میخوان زندگی ما رو به طلاق بکشونند.
    من تا حدی به همسرم حق میدم و بعضی رفتارهای مادرم رو نادرست میدونم. به همین دلیل تا حالا با محدودیت های همسرم کنار اومدم و اونا رو رعایت می کنم. اگرچه نمی تونم باور کنم که خانواده ام راضی به از هم باشیده شدن زندگی من باشند.
    اما حالا همسرم یک قرارداد نوشته که مادر من تا ابد حق نداره به خانه ما بیاد یا بچه ما رو ببینه. همسرم انتظار داره که من بدون هیچ بحثی سریع قرارداد رو امضا کنم و چون من باهاش بحث کردم و خواستم با شروطی قرارداد رو امضا کنم با من قهر کرده. الان هشت روزه که هیچ صحبتی نمی کنه و من هم سر سنگینم. البته من وظایفم در خونه مثل قبل انجام میدم.
    ممنون میشم از مشاورین سایت اگه به من راهنمایی بدین که چه کنم؟ لطفا نگین مشاوره حضوری برم چون اصلا امکانش رو ندارم.
    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23370
    نوشته ها
    288
    تشکـر
    43
    تشکر شده 192 بار در 128 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : حساسیت و بدبینی بیش از حد همسرم به خانواده من

    با سلام
    دوست عزیز اینکه شوهر شما نمیخاد مادرتون نزدیک شما بشه دو حالت داره:
    الف) اینکه با خودش مشکل و خصومت شخصی پیدا کرده و ربطی به طلاق شما نداره
    ب) این شکش بر اساس یه سری اتفاقات و تغییر رفتارهای شما بعد از ملاقات مادرتون اتفاق افتاده.
    در هر دو صورت هر یک از زوجین باید برای ازدواج فداکاری کنند و حال نوبت شماست اگه همسرتون ازتون میخاد اینکارو بکنید. خب بدون نوشتن قرارداد هم میتونید قبول کنید
    و یه مدت مادرتون رو دور از خودتون نگه دارید و تو این مدت بیشتر به همسرتون برسید و سعی کنید بفهمید مادرتون چه کارها و چه حرفهایی میزد که باعث شده
    همسرتون از بودن ایشون در کنار شما ناراضی باشه...اگه واقعا ایشون حق داره که بهتره همچنان دور بمانید ولی اگه بعد یه مدت چند ماهه مشکلات بین همسر و مادرتون رفع شد
    باز هم ایشون میتونند بیاند و ....
    در هر صورت زندگی مشترک ارزش فداکاری رو داره
    امضای ایشان
    برای تشکرکردن به جای زدن پست میتوانید از دکمه ستاره زیر عکس کاربری استفاده کنید.

  3. 2 کاربران زیر از ALI.ENG بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23382
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حساسیت و بدبینی بیش از حد همسرم به خانواده من

    سلام و خیلی ممنونم که جواب دادید.
    من تمام محدودیت ها رو تا الان پذیرفتم. ارتباط من با خانواده ام الان فقط در حد یک تماس تلفنی در هفته هست که فقط صحبت از چیزای معمولی هست در حدی که بدونن ما زنده هستیم و هیچ چیزی از مسایل زندگی رو به اونها نمیگم. اونا حق ندارن با بچه ما حتی صحبت تلفنی داشته باشند یا عکسی از ما یا بچه رو ببینند.

    من همه محدودیت ها رو پذیرفتم به این امید که شاید همسرم راضی بشن ولی انگار هربار که من محدودیت ها رو پذیرفتم همسرم فکر کردن انگار خیلی به من فشار نیومده و می خوان بیشتر منو آزار بدن.

    حرف من برای امضای قرارداد این بود که می خواستم این قرارداد پایان همه این درگیریها باشه و دوباره بعد از چهار یا پنج ماه همسرم دوباره بهانه ای پیدا نکنند و محدودیت جدیدی رو بخوان.
    طبق این قرارداد من اجازه دارم خواهر و پدرم رو ببینم. من از این می ترسم که چند ماه دیگه بخوام برای همین یه ذره دوباره التماس کنم.

    خواهش می کنم نظرتون رو بگید در برزخ بدی گرفتار شدم.
    ویرایش توسط saba-negaran : 10-25-2015 در ساعت 09:14 AM دلیل: اشتباه تایپی

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23370
    نوشته ها
    288
    تشکـر
    43
    تشکر شده 192 بار در 128 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : حساسیت و بدبینی بیش از حد همسرم به خانواده من

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba-negaran نمایش پست ها
    سلام و خیلی ممنونم که جواب دادید.
    من تمام محدودیت ها رو تا الان پذیرفتم. ارتباط من با خانواده ام الان فقط در حد یک تماس تلفنی در هفته هست که فقط صحبت از چیزای معمولی هست در حدی که بدونن ما زنده هستیم و هیچ چیزی از مسایل زندگی رو به اونها نمیگم. اونا حق ندارن با بچه ما حتی صحبت تلفنی داشته باشند یا عکسی از ما یا بچه رو ببینند.

    من همه محدودیت ها رو پذیرفتم به این امید که شاید همسرم راضی بشن ولی انگار هربار که من محدودیت ها رو پذیرفتم همسرم فکر کردن انگار خیلی به من فشار نیومده و می خوان بیشتر منو آزار بدن.

    حرف من برای امضای قرارداد این بود که می خواستم این قرارداد پایان همه این درگیریها باشه و دوباره بعد از چهار یا پنج ماه همسرم دوباره بهانه ای پیدا نکنند و محدودیت جدیدی رو بخوان.
    طبق این قرارداد من اجازه دارم خواهر و پدرم رو ببینم. من از این می ترسم که چند ماه دیگه بخوام برای همین یه ذره دوباره التماس کنم.

    خواهش می کنم نظرتون رو بگید در برزخ بدی گرفتار شدم.
    دوست گلم اول از همه اصلا نگران هیچ موضوعی نباش
    تمام مشکلات با گفتمان حل میشه...همون طوری که شاهد هستیم بزرگترین مشکلات جهان امروزی با مذاکره حل میشه و نه با جنگ...
    نظر من اصلا نگران اینده نباش... همین امروز با همسرتون صحبت کنید و حتی استقبال کنید..
    مثلا میتونید اینطوری بگید به همسرتون: ( عزیزم با اینکه مادرم هیچ وقت قصد دخالت تو زندگیمون و خراب کردن رابطه ما رو نداشته ولی باز هم من به خاطر نگرانی تو حاضرم هرکاری بکنم... و.... )
    بعد این هم سعی کنید تو زندگیتون یه بازنگری داشته باشید و ببینید که کجای زندگیتون کم و کسری احیانا میزارید و یا کاری میکنید که همسرتون حس میکنه بهش سردتر شدین...
    باور کنید گفتم عشقم و زندگیم و .... و محبت فراوان به همسر در دراز مدت به خودتون برمیگرده و همسرتون در نهایت از کارهای خودش خجالت میکشه و اون روز شما بهترین فرد تو زندگیش میشید
    یعنی از ته دلش اونقدر بهتون اعتماد پیدا میکنه که دیگه بودن در کنار مادرتون اونو اذیت نمیکنه و ..... و میفهمه که زندگی با اونو به هیشکی نمیدی حتی حرفهای مادرت
    پس این اعتماد و قوت قلب رو رو ایجاد کن
    امضای ایشان
    برای تشکرکردن به جای زدن پست میتوانید از دکمه ستاره زیر عکس کاربری استفاده کنید.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حساسیت و بدبینی بیش از حد همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba-negaran نمایش پست ها
    سلام
    من خانمی 36 ساله هستم که یازده ساله ازدواج کردم و یک بچه هشت ساله دارم. ازدواج ما با آشنایی من و همسرم در دانشگاه شروع شد و شهر زندگی ما در دو استان مجاور بود.

    اوایل زندگی ما خیلی خوب بیش می رفت ولی بلافاصله بعد از تولد بچه همسرم مثل یک آتشفشان همه اونچه رو که در دل خودش جمع کرده بود بیرون ریخت و من متوجه حساسیت بیش از حد او نسبت به کارها و رفتارهای مادرم شدم.

    در خانه ما به نوعی زن سالاری بود ولی همسرم خودش رو به شدت سنتی میدونه و کاملا مردسالارانه رفتار می کنه. چند سال بعد از تولد بچه ما مکان زندگیمون رو عوض کردیم و الان در شهری زندگی می کنیم که خیلی از خانواده هر دومون دور هستیم.

    در طول این سالها همسرم هربار به بهانه ای ارتباط من را با خانواده ام کم و کمتر کرده و دلیلش اینه که اونها میخوان زندگی ما رو به طلاق بکشونند.
    من تا حدی به همسرم حق میدم و بعضی رفتارهای مادرم رو نادرست میدونم. به همین دلیل تا حالا با محدودیت های همسرم کنار اومدم و اونا رو رعایت می کنم. اگرچه نمی تونم باور کنم که خانواده ام راضی به از هم باشیده شدن زندگی من باشند.
    اما حالا همسرم یک قرارداد نوشته که مادر من تا ابد حق نداره به خانه ما بیاد یا بچه ما رو ببینه. همسرم انتظار داره که من بدون هیچ بحثی سریع قرارداد رو امضا کنم و چون من باهاش بحث کردم و خواستم با شروطی قرارداد رو امضا کنم با من قهر کرده. الان هشت روزه که هیچ صحبتی نمی کنه و من هم سر سنگینم. البته من وظایفم در خونه مثل قبل انجام میدم.
    ممنون میشم از مشاورین سایت اگه به من راهنمایی بدین که چه کنم؟ لطفا نگین مشاوره حضوری برم چون اصلا امکانش رو ندارم.
    با تشکر

    اگر بخواهیم بدگمانی و سوء ظن را تعریف بکنیم این است که تصور بد از کسی است که به او یقین نداریم . یک وقت تصور نداریم که هیچی . یک وقت تصور داریم که بد نیست ولی یک وقت نسبت به کسی تصور بد داریم و به او یقین نداریم . این از مهمترین و خطرناک ترین آفات زندگی زناشویی است . یک وقت خانم نسبت به آقا یا آقا نسبت به خانم ، گمان بد می برد و بعد از همسرش سوال می کند و او استدلال می آورد ، جواب می دهد و تمام میشود . اگر بد بینی ها در این حد باشد و گاهی باشد ، ما را نگران نمی کند . اگر بدبینی ها استمرار دارد و دائم است . طرف سوال می کند و استدلال می آورد و آقا یا خانم نمی پذیرد . اگر چنین چیزی شد ، یک رذیله اخلاقی میشود . و یک اختلال روانی ایجاد می کند . اگر اختلال در کل زندگی و در همه جا باشد ، به آن اختلال پارانوئیدی میگویند و اگر فقط با همسر باشد ، اختلال هذیانی می گویند . یا به تعبیری اختلال هذیانی زناشویی می گویند که خیلی خطرناک است . آثار منفی فردی و اجتماعی دارد . انسان را دچار اضطراب می کند ، استرس خود خوری و نگرانی نشاط و امید را از انسان می گیرد . بر اساس پژوهش ها ثابت شده است که آدمهای بدبین احتمال مرگشان نوزده درصد بیشتر از آدمهای خوش بین است . حضرت علی (ع) می فرمایند : بدگمانی انسان را نابود می کند و خوش گمانی انسان را نجات می دهد . کسانیکه در این وادی افتاده اند ، باید مراقب باشند . انسانهای بدبین به بدبینی نسبت به خانم و فرزندشان بسنده نمی کنند و این بدبینی کم کم به جامعه هم سرایت می کند . ما روایت داریم : بدگمانی خطایی هست که گسترش پیدا میکند . اول در خانه است و کم کم به جامعه سرایت می کند. و گاهی به سوء ظن به اولیائ خدا و خود خدا منجر میشود . اول به خانم بدبین میشود ، بعد به جامعه و کم کم به اولیاء خدا و نهایتا به خدا بدبین میشود . و ایمان انسان از بین می رود. حضرت علی (ع) فرمودند : با سوء ظن ، ایمان معنی ندارد . علت اینکه اسلام این قدر نهی از بدبینی کرده است بخاطر همین است . ببینید ما چقدر آموزه دینی داریم . آیه 12 سوره ی حجرات می فرماید : ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید . چون بعضی از این گمانها گناه است . حضرت علی (ع) می فرماید : سوء ظن بین خودتان را کنار بیندازید . چون خدا از آن نهی کرده است . علتش این است که آفت دین است . این آفت را جدی بگیرید . و این رذیله اخلاقی را فرهنگ سازی کنیم واز بین ببرید .




    راه پیشگیری بهتر از درمان است . هم به جوانان عزیز که ازدواج نکرده اند و هم به کسانیکه تازه ازدواج کرده اند عرض می کنم که یکی از عوامل جدی مهم بدبینی و بد گمانی ، سوء تفاهم است . سوء تفاهم یعنی عدم درک انگیزه های و مقاصد طرف مقابل . هرکسی از ظن خود شد یار من ، از درون من نجست اسرار من . انگیزه ها را نمی داند و این باعث سوء تفاهم میشود . یکی از علل مهم سوء تفاهم بین مرد و زن ، عدم شناخت زوایای روحی زن و مرد است . اینکه خانم و آقا همدیگر را نمی شناسند . کسانی که می خواهند این مشکل را پیدا نکنند و یا این مشکل را از بین ببرند به سایت برگردند و تمام مباحث ویژگی تفاوت های فردی مرد و زن را ببینند . و کتاب هایی هم که در این مورد است مطالعه کنید . هر چقدر شما خواهر عزیز بتوانید همسرتان را بهتر بشناسید و آقا ، شما را بهتر بشناسند ، بدانید سوء تفاهم ها از بین می رود و کم تر میشود . ابهامات در زندگی زناشویی ، خیلی مشکلات ایجاد می کند .



    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282


    021-88422495


    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جنسیت بچه ها
    توسط kamel-f در انجمن بچه دار شدن
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 05-05-2016, 03:10 AM
  2. حساسیت به صدا
    توسط sadaf7 در انجمن اختلال رشد سیستم عصبی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 07-04-2015, 12:37 PM
  3. رفتار کسیکه با او در ارتباطم
    توسط shaD در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 06-14-2015, 02:56 AM
  4. حساسیت روحی شدید
    توسط فرنا در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 03-06-2014, 06:04 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد