نوشته اصلی توسط
saba-negaran
سلام و خیلی ممنونم که جواب دادید.
من تمام محدودیت ها رو تا الان پذیرفتم. ارتباط من با خانواده ام الان فقط در حد یک تماس تلفنی در هفته هست که فقط صحبت از چیزای معمولی هست در حدی که بدونن ما زنده هستیم و هیچ چیزی از مسایل زندگی رو به اونها نمیگم. اونا حق ندارن با بچه ما حتی صحبت تلفنی داشته باشند یا عکسی از ما یا بچه رو ببینند.
من همه محدودیت ها رو پذیرفتم به این امید که شاید همسرم راضی بشن ولی انگار هربار که من محدودیت ها رو پذیرفتم همسرم فکر کردن انگار خیلی به من فشار نیومده و می خوان بیشتر منو آزار بدن.
حرف من برای امضای قرارداد این بود که می خواستم این قرارداد پایان همه این درگیریها باشه و دوباره بعد از چهار یا پنج ماه همسرم دوباره بهانه ای پیدا نکنند و محدودیت جدیدی رو بخوان.
طبق این قرارداد من اجازه دارم خواهر و پدرم رو ببینم. من از این می ترسم که چند ماه دیگه بخوام برای همین یه ذره دوباره التماس کنم.
خواهش می کنم نظرتون رو بگید در برزخ بدی گرفتار شدم.